امروزه محيط زيست به يكي از مولفههاي اساسي در سياستهاي جهاني مبدل شده است. بر این اساس، در حال حاضر سازگاری با محیط زیست پيشنياز هر نوع فعاليت اقتصادی قلمداد می شود. آلودگيهاي زيستمحيطي يكي از بزرگترين چالشهاي فراروي انسان در قرن بيست و يكم را تشكيل ميدهد. اگرچه كشورهاي توسعه يافته با استفاده از سرمايهگذاري و فنآوريهاي نوين در زمينه كنترل آلودگيهاي زيستمحيطي به پيشرفتهاي زيادي دست يافتهاند اما كشورهاي در حال توسعه هنوز با چالشهاي عمدهاي در اين زمينه مواجه هستند. ناكارآمدي اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه، رشد جمعيت، تشديد فقر و بهرهبرداري ناكارآمد از منابع، تخريب روزافزون محيط زيست را به همراه داشته است. همچنين حركت در زمينه آزادسازي تجاري و حاكميت نظام بازار در بسياري از كشورها و پيچيدهتر شدن معضلات زيست محيطي باعث شده تا ابزارهاي سنتي حفاظت از محيط زيست (قوانين و استانداردها) از كارآيي لازم برخوردار نباشند.
از آنجائیکه منابع زیست محیطی محدود می باشد و از طرف دیگر با گسترش فعالیتهای تولیدی کیفیت اینگونه منابع کاهش خواهد یافت، لذا ضرورت دارد تا به منظور منطقی نمودن استفاده از منابع زیست محیطی، سیستم قیمتگذاری تعریف شده و به تناسب آن ابزارهای اقتصادی مرتبط بکار گرفته شوند. تجربه رشد و توسعه اقتصادی در نیم قرن اخیر نشان می دهد که همگام با توسعه، بهره برداری از منابع طبیعی و انتشار آلودگی به محیط زیست افزایش یافته و کیفیت اینگونه منابع به شدت تنزل می یابد. اگر حفظ و تداوم حیات انسانها به عنوان مهمترین هدف فعالیتهای اقتصادی قلمداد شود و تلاش انسانها در راستای افزایش رفاه جهت گیری شده باشد، با انتشار آلودگی و کاهش کیفیت منابع زیست محیطی، در نهایت رفاه انسانها کاهش خواهد یافت. از آنجا که مصرف کنندگان منابع زیست محیطی طیف وسیعی از فعالان اقتصادی شامل تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را شامل می شوند، برای منطقی نمودن استفاده از منابع زیستی می بایست معیارهای اقتصادی مانند قیمت را معرفی نمود تا سطح بهینه استفاده از آنها تعیین گردد که این موارد حیطه اقتصاد محیط زیست را شامل می گردد.
بنابر دلايل ذكر شده در حال حاضر كاربرد ابزارهاي اقتصادي به عنوان مكمل مورد توجه قرار گرفته و در زمينه سياستهاي حفاظت محيط زيست به شكل مولفه كليدي و موثر در آمده است. بر اساس اصول اقتصاد محيطزيست ارتباط نزديكي ميان نظام اقتصادي و محيط زيست وجود دارد. علم اقتصاد محيطزيست ميكوشد تا با بهكارگيري ابزارهاي اقتصادي در بهينهسازي استفاده از منابع طبيعي در جهت دستيابي به توسعه پايدار موثر باشد.
یکی از مهمترین موضوعات در حیطه محیط زیست و به تبع آن از موضوعات مهم در حوزه اقتصاد محیط زیست، مسئله تالاب ها است. براي اينكه بتوانيم تصميم عاقلانهاي در خصوص حفظ كيفيت اکوسیستم تالاب ها اتخاذ كنيم، آگاهي از خدمات طبيعت و ارزش آنها ضروري است. ارزشگذاري و تعيين قيمت كالاها و خدمات زيستمحيطي به دليل ماهيت اين خدمات و تنوع گسترده آنها بسيار مشكل است و از آنجايي¬كه بسياري از كالاها و خدمات اكوسيستمها در بازارهاي تجاري درگير داد و ستد نميشوند و يا به طور مناسبي بر حسب مقادير كمي ريالي قابل مقايسه با مقادير ساير خدمات اقتصادي نيستند اغلب در تصميمگيريها و ساير برنامهريزيهاي اقتصادي، اجتماعي در نظر گرفته نميشوند. اين دسته از كالاها و خدمات كه عموماً غيربازاري هستند، در بازار برچسب قيمتي براي آنها وجود ندارد و در اصطلاح به آنها كالاها و خدمات عمومي گويند. اكوسيستمهاي تالابي از جمله مواهب طبيعي هستند كه نه تنها فايدههاي محسوس و نامحسوس براي جوامع بشري فراهم ميكنند بلكه براي ديگر اكوسيستمهاي وابسته نيز حائز اهميت هستند . در این ارتباط، یکی از ابزارهای نوین در راستای حفظ خدمات اکوسیتم، ابزار پرداخت برای خدمات اکوسیستم (PES) می باشد که در این مطالعه به بررسی کاربرد آن برای تالاب کانی بزاران در استان آذربایجان غربی پرداخته می شود.